مالیسازی افزایش نفوذ بازیگران مالی و منطق آنها بر زندگی اجتماعی و اقتصادی و غذای مردم است و یکی از محرکهای کلیدی است که سیستمهای غذایی و اقتصاد روستایی را در سراسر جهان تغییر میدهد. بنظر میرسد که اقدامات بازیگران مالی و منطق مالی آنها، سیستمهای کشاورزی-غذایی را به روشهایی عمیق تغییر میدهند. بازارهای مالی تنها فضایی نیستند که شرکت های بزرگ کشاورزی و مواد غذایی بر قیمت مواد غذایی تأثیر میگذارند.
تعداد فزایندهای از متخصصین، به قدرت انحصاری شرکتها به عنوان عامل اصلی در تورم اخیر قیمتها، از جمله در مورد مواد غذایی اشاره میکنند. آنچه در زمینههای تنگناهای زنجیره تأمین و شوکهای هزینهها اتفاق میافتد، در قیمت نهایی مصرف کننده متجلی میشود. وقتی افزایش قیمت در بخشهای بالادستی (مانند گاز مورد نیاز برای کودها) در طول زنجیره تامین گسترش مییابد، شرکتهای بخشهای پاییندستی افزایش هزینهها را برای محافظت از حاشیه سودها و حتی از این فرصت ها برای افزایش حاشیه استفاده میکنند. آنها می توانند قیمتها را افزایش میدهند و چون میدانند که همه رقبایشان همین کار را خواهند کرد. چنین استراتژیهایی فقط در شرایطی امکانپذیر است که تعداد کمی از شرکتها قدرت تعیین قیمتها را داشته باشند، این وضعیت با فرایند مالی شدن در بخش غذا و کشاورزی مهیا شده است.
نوسانات قیمت در بازار کالاهای کشاورزی
نوسانات قیمت در بازار کالاهای کشاورزی در دهه گذشته موضوع مورد توجه بسیاری از محققین بوده است. برخی از آنها به تأثیر عوامل اساسی اقتصادی عرضه ، تقاضا و میزان احجام تولیدی توجه دارند. برخی دیگر هم معتقدند که جدای از عوامل اساسی مانند ویژگی بازار کشاورزی و عوامل کلان اقتصادی و مالی، عوامل دیگری نیز وجود دارند.
رایج ترین در میان این عوامل دیگر، به اصطلاح “مالی شدن بازارهای کالاهای کشاورزی” است که اثر خود را در نقش فزاینده انگیزه های مالی، سایر بازارهای مالی و بازیگران مالی در عملکرد بازارهای کالاهای کشاورزی نشان میدهد. امور مالی را میتوان به عنوان صنعتی که پول تولید، جمعآوری و توزیع میکند درک کرد. مالیسازی یک پویایی قدرتمند در بطن اقتصادهای در حال رشد است، مالیسازی افزایش نفوذ بازیگران مالی و منطق آنها بر زندگی اجتماعی و اقتصادی جامعه و یکی از محرکهای کلیدی است که سیستمهای غذایی و اقتصاد روستایی را در سراسر جهان تغییر داده، ارتباط بین مالیسازی، سیستمهای غذایی و دگرگونی های روستایی و اقدامات بازیگران مالی و منطق مالی آنها، سیستمهای کشاورزی-غذایی را به روشهایی عمیق متحول نموده است. سرمایه گذاران مالی از بدو پیدایش در بازار قراردادهای کشاورزی کالایی فعال بوده اند، اما در سال های اخیر، فعالیت آنها به ویژه افزایش یافته است.
این مسئله از این باور درست ناشی می شود که کالاها، از جمله کالاهای کشاورزی، به عنوان یک “طبقه دارایی”، به مثابه پوششی در برابر سایر اوراق بهادار در بازارهای مالی به شمار میروند. این امر سرمایهگذاران مالی را تشویق به گسترش فعالیتشان در بازارهای آتی کشاورزی کرده است.
اعتقاد به امکان “تضمین موقعیت” در بازار کالا توسط تحقیقات تجربی تأیید شده است که نشان می دهد نرخ بازده در بازارهای آتی کالا با نرخ بازده در بازار سهام و اوراق قرضه همبستگی منفی دارد. این امر پدیده ای بسیار منفی را برای بازارهای کشاورزی ایجاد کرده است، یعنی بسیاری از تحلیلگران خاطرنشان میکنند که در حال حاضر هیچ ارتباط طبیعی بین حجم تقاضا و عرضه و قیمت در بازارهای کشاورزی وجود ندارد. بنابراین، به نظر میرسد بازار کشاورزی یک بازار بی ثبات است.
از دیدگاه تولیدکنندگان کشاورزی و فرآوریکنندگان کالاهای کشاورزی، این امر پوشش بلندمدت در برابر خطر تغییرات قیمت مواد خام کشاورزی را پرهزینهتر و پیچیدهتر میکند. البته گسترش مالیسازی در فضاها و بازارهای مختلف متناقض و نابرابر است. معمولا مقررات دولتی یا رگولاتوری دولتی و مقاومت جنبشهای اجتماعی موانع یا سرعتگیرهایی را در مسیر مالیسازی ایجاد میکنند که منجر به «سرد شدن» سرمایهگذاری میشود، در پس زمینه؛ گرمی بازار مالی یا پروسه “گرم شدن” هم نهادهای مالی را قادر به نفوذ و شکلدهی مجدد به صنایع کشاورزی-غذایی میسازد.
مکانیسم هایی که از طریق آن واحدهای مالی قادر به نفوذ و شکل دادن مجدد به صنایع کشاورزی و غذایی هستند، پیچیده و ماهیت تهاجمی دارند. با توجه به نوسانات پدیده های آب و هوایی، چرخه فصلی تولید محصولات کشاورزی و نوسانات مربوط به قیمت مواد غذایی، ریسک تولید محصولات کشاورزی مداوما افزایش می یابد. در چنین شرایطی، برنامه ریزی مناسب و تحلیل سناریوهای مختلف ریسک، حیاتی می شود.
لذا با توجه به اینکه ترکیبی از روندهای کلیدی و عوامل ریسکزا میتواند منجر به نتایج متفاوتی در آینده شود، سناریوهای ریسک بازار کشاورزی؛ چشم اندازها را گسترش داده و اطلاعاتی را در مورد پیامدهای انتخابهای امروزی ارائه میدهند.
بازارهای قراردادهای آتی در تولیدات کشاورزی
بازارهای قراردادهای آتی، مدیریت ریسک در تولیدات کشاورزی را از اهمیت بیشتری برخوردار کرده است، زیرا بخش کشاورزی بر سایر بخش های اقتصاد یک کشور نیز تأثیر میگذارد. از نظر تئوری، قراردادهای آتی برای محصولات کشاورزی میتواند برای تعیین مؤثر قیمتها برای آینده، برنامهریزی تولید، مدیریت پرتفوی ریسک و به حداقل رساندن اثرات فصلی در تولید و مصرف مورد استفاده قرار گیرد، به این معنی که اثربخشی سرمایهگذاری در تولید کشاورزی به نسبت بازده به ریسک حتی میتواند بسیار بالا باشد.
این توافقنامههای آتی میتواند به کاهش عدم اطمینان در بازار محصولات کشاورزی کمک کند و میتواند یک اقدام مهم جهت کاهش خطر برای صنایعی باشد که از محصولات بخش کشاورزی به عنوان مواد خام استفاده میکنند. با این حال، چنین قراردادهایی هزینه دارد و دورنمای قیمتگذاری نادرست قرارداد میتواند بسیار گسترده باشد. بنابراین ادغام بازارهای نقدی داخلی با بازارهای آتی خارجی در بازار قابل مشاهده است.
فعالیت بازارهای آتی مدرن در زمینه ارائه اطلاعات برای بازارهای واقعی به قدری مهم است که مکانیسم اولیه شکلدهی قیمتهای لحظهای بهویژه برای محصولات کشاورزی با تولید فصلی و عدم تقارن اطلاعاتی به شمار میرود. تجزیه و تحلیل مالی شدن مواد غذایی و کشاورزی بر روی موضوعاتی مانند تأثیر بر اجزای بخشهای تولیدی و نهادهای زنجیره غذایی، از جمله نقش شرکتهای مدیریت دارایی، کنسرسیومهای سهام خصوصی و سایر مؤسسات مالی در تملک و مدیریت زمینهای کشاورزی تمرکز دارد. «نوعشناسی ساخت دارایی در زمینهای کشاورزی»، پنج الزام برای داراییسازی را ارائه میکند: کمبود زمین، پتانسیل سود دهی زمین، قابلیت نقدشوندگی زمین، استانداردسازی بکمک سند دار کردن زمین و مشروعیت قانونی تملک زمین؛ با این تفاصیل، تجمیع زمینهای کشاورزی در زمینهای بزرگ به شرکت های کشاورزی امکان میدهد تا سهام منتشر کنند و حتی در بورس اوراق بهادار پذیره نویسی شوند. این امر در آمریکای جنوبی با غولهای تجارت کشاورزی مانند AdecoAgro، Cosan و Cresud که صدها هزار هکتار زمین را کنترل میکنند و در بورس نیویورک یا NASDAQ معامله میشوند، اتفاق افتاده است.
مالیسازی کشاورزی مستلزم این است که زمین به یک دارایی مالی تبدیل شود، تا بتوان آن را ارزشگذاری کرد، به راحتی آن را درج کرد و از سبد سرمایهگذاری خارج کرد، و متعاقباً توسط سرمایهگذاران مالی وارد مکانیزم سفتهبازی شد. در این فرآیند، به طور فزاینده ای “انتزاع” می شود و از زمین فیزیکی فاصله می گیرد. بنظر من مشتقگیری از زمین نوعی انتزاع است. بنابراین، ساخت دارایی را میتوان بهعنوان مرحله «پیشرفته» کالاییسازی در نظر گرفت.
مالی شدن به عنوان تعمیق کنترل شرکت بر شیوه تولید کشاورزی نیز تعبیر شده است. مفروض سرمایهگذاران این است که زمین به طور فزایندهای کمیاب میشود و بنابراین، ارزش زمینهای کشاورزی در سراسر جهان افزایش مییابد. مالی شدن کشاورزی بر فرآیند کالایی سازی زمین تأثیر می گذارد و فرآیندهای مالیسازی در کل زنجیره تامین محصولات کشاورزی از جمله بخشهای خردهفروشی، استارت آپ ها، و خدمات غذایی تاثیر میگذارد. در طول دهه گذشته، سرمایه گذاری در استارتاپ های کشاورزی و فناوری غذایی به ابعاد ناشناخته ای رسیده است. رشد قارچ گونه استارتآپهای فناوری کشاورزی-غذایی که وعده حل مسائل حیاتی در سیستم کشاورزی-غذایی را از طریق نوآوریهای فناوری میدهند، به طور فزایندهای به عنوان یک فرصت سرمایهگذاری جدید جذاب برای سرمایهگذاران و سرمایهگذاران خطرپذیر تلقی میشوند.
نگاهی تاریخی به مالی شدن
از نگاهی تاریخی؛ مالی شدن تدریجی سیستم غذایی از دهه 1980 آغاز و این پدیده به نوعی با دستور کار سیاست نئولیبرال دولت ها مرتبط می باشد. البته مالیسازی سیستم غذایی تنها در چارچوب روندهای گستردهتر در مالیسازی اقتصاد جهانی و کالایی شدن زمین، غذا و نیروی کار قابل درک است، که باید به دستور کار سیاست نئولیبرال و رابطه آن با نظریه اقتصادی نئوکلاسیک مرتبط باشد تا کاملاً قابل درک گردد. در جریان مالیسازی بازارهای کالا در دهه اول هزاره جدید، سرمایهگذاران و افراد میتوانند در طیف وسیعی از کالاها با مبادلات خارج از بورس (OTC)، صندوقهای قابل معامله در بورس (ETF) و بورس سرمایهگذاری کنند. اوراق تجاری (ETN) بدون نیاز به مالکیت خود کالاها؛ این امر منجر به افزایش شدید حجم معاملات در بورسهای آتی کالا شده و فعالان بازار سفتهبازی محور جدیدی مانند معاملهگران شاخص کالا (یعنی مدیران پولی که فقط عملکرد یک شاخص کالا را دنبال میکنند) و سفتهبازان بلندمدت (به عنوان مثال) ایجاد کردندو سرمایه گذارانی که در مورد افزایش یا کاهش قیمت کالاها با مشتقات کالا گمانه زنی می کنند به شکلی انفجاری افزایش یافتند. یکی دیگر از ابعاد مهم اهمیت روزافزون بازارهای مالی، میزان مالکیت خارجی شرکتهای کشاورزی داخلی در اقتصاد سیاسی غذا است. شواهد تجربی نشان می دهد که حتی در اقتصادهای سیاسی با بازارهای سهام نسبتا کوچک و سنت های مالکیت متمرکز مانند فرانسه یا آلمان، سهام مالکیت سرمایه گذاران خارجی در حال افزایش است. با این حال، ارزیابی های علمی از حضور سرمایه گذاران خارجی متفاوت بوده است. برخی تغییر الگوهای مالکیت را دگرگونکننده ارزیابی کردهاند ، در حالی که برخی دیگر استدلال میکنند که بازیگران سیاسی داخلی، نیروهای محرک واقعی در پشت این تغییرات سیستم غذایی بودهاند.
نیازهای مالی کشاورزان در یک دهه اخیر
در یک دهه اخیر نیازهای مالی کشاورزان و شرکت های کشاورزی و مواد غذایی قابل توجه است، بنابراین ابزارهای مالی همراه با شیوههای سفتهبازی کالاهای غذایی، نقش کلیدی در در مالیهسازی زنجیره ارزش کشاورزی داشته است. اهمیت فزاینده امور مالی در شکل دادن به عملیات زنجیره های ارزش جهانی؛ تصرف جهانی زمین که شاهد به دست آوردن کنترل سرمایه گذاران مالی بر بخش وسیعی از زمین های کشاورزی تحت عنوان کشت فرامرزی بوده و ظهور اعتبارات خرد به عنوان مکانیزمی که جمعیت های جنوب جهانی را در منطق بازارهای مالی ادغام می کند، گذار به سمت سیستم های غذایی پایدار و فرصت های جدیدی را برای صندوق های ثروت ملی، بانک ها، موسسات مالی بین المللی، کشاورزان و اپراتورها در سراسر زنجیره تامین مواد غذایی به ارمغان آورده است. بسیاری از گزارش ها شکاف تامین مالی برای کشاورزی در اتحادیه اروپا را بین 19.8 تا 46.6 میلیارد یورو تخمین می زنند، در حالی که برای فقط بخش تولید کشاورزی این شکاف بیش از 12.8 میلیارد یورو تخمین زده میشود.
این نیازهای مالی احتمالاً با بحران های ژئوپلتیک و اقلیمی تشدید خواهد شد. تحلیل گره های کلیدی در زنجیره تامین چهار بینش کلیدی را نشان میدهد:
- با توجه به علاقه فزاینده بازیگران مالی به مواد غذایی و کشاورزی و شرکتهای کشاورزی-غذایی درگیر فعالیتهای مالی خط بین تامین مالی و تامین مواد غذایی در دهههای اخیر به طور فزایندهای مبهم شده است،
- مالی شدن، موقعیت خرده فروشان مواد غذایی به عنوان بازیگران غالب در سیستم کشاورزی-غذایی تقویت کرده است. اگرچه آنها تا حد زیادی تابع دیکته های سرمایه مالی هستند و با رقابتی دوباره از سوی معامله گران کالاهای مالی شده مواجه می شوند
- مالی شدن؛ استثمار کارگران مواد غذایی را تشدید کرده است، حجم کار آنها را افزایش داده و در عین حال دستمزد واقعی آنها را کاهش داده و وضعیت نابسامان آنها را تشدید کرده است،
- کشاورزان خرده پا به ویژه از لحاظ مالی آسیب دیده اند، زیرا معیشت آنها بدتر شده است وبه دلیل افزایش نوسانات در بازارهای کشاورزی، حتی بازارهای نامطمئن تر، آنها در مقابل سایر بازیگران در زنجیره تامین محصولات کشاورزی ضعیف تر شده اند، همچنین آنها با رقابت فزاینده ای برای حفظ تملک زمین های کشاورزی خود مواجه هستند. به عنوان مثال،تنها چهار شرکت ، Bayer، Corteva، Syngenta و BASF نیمی از بازار بذر و 75 درصد از بازار جهانی مواد شیمیایی کشاورزی را در اختیار دارند. از سال 2021 سود آنها تقریباً دو برابر شده است. در سمت کود، بازار جهانی توسط تعداد کمی از شرکت ها کنترل می شود. چهار نفر از آنها یک سوم کل تولید کود نیتروژن را کنترل می کنند . از سال 2018 تا 2022، سود 9 شرکت برتر تولید کود بیش از سه برابر شد، زیرا آنها قیمت ها را بسیار فراتر از هزینه های تولید افزایش دادند. نمونه دیگر را می توان در دومین تولید کننده گوشت بزرگ جهان، تایسون یافت .
این شرکت در پایان سال 2021 حاشیه و سود خود را بیش از دو برابر کرد. این به دلیل افزایش قیمتی بود که شروع کرد و سپس به افزایش برای محافظت از حاشیه در برابر فشار هزینه ناشی از قیمت غلات ادامه داد. استراتژی مشابهی توسط برندهای بزرگی مانند نستله، یونیلور و موندلز دنبال شد که قیمت ها را افزایش دادند و با ثبت سود بالا در سال 2022 به رکوردهای تازه سوددهی دست یافتند. در واقع، ترکیبی از قدرت انحصاری و فعالیت های غیرقانونی در بازارهای مالی به تاجران کالاهای کشاورزی، تجارت های بزرگ کشاورزی و شرکت های مواد غذایی اجازه می دهد تا سودهای کلانی از افزایش قیمت مواد غذایی به دست آورند. مطالعه ای توسط SOMO نشان داد که بزرگترین شرکت های بازرگانی کالاهای کشاورزی ADM، Bunge، Cargill، COFCO International و Louis Dreyfus معمولاً ABCCD نامیده میشود 73 درصد از تجارت جهانی غلات و دانههای روغنی و همچنین مجموعاً یک و نیم میلیون هکتار از زمین های کشاورزی را کنترل میکنند.
شوکهای بخش کشاورزی
بخش کشاورزی و غذای جهانی در سه سال گذشته شوک های متعددی را تجربه کرده است – پاندمی، ژئوپلیتیک، تغییرات شدید آب و هوایی و بیولوژیکی؛ شرکتهای فعال در این بخش مجبور شدهاند با پیامدهای جنگ روسیه و اوکراین، (دو صادرکننده عمده غلات)، بیماریهای اپیزودیک مختلف و رویدادهای شدید آب و هوایی مواجه شوند. رویدادهای شدید آب و هوایی، مانند امواج شدید گرما، سیل (مانند پاکستان)، آتشسوزی جنگلها و رویدادهای آب و هوایی ال نینو تشدید شدهاند. از طرفی، فشارهای تورمی و انقباض تجارت، بخش کشاورزی و غذای جهانی را تضعیف می کند. گزارش بین المللی «تامین مالی سیستمهای غذایی پایدار» شامل بینشهایی در مورد اینکه چگونه ترکیبی از ابزارهای نوآورانه دیجیتال و تکنیکهای تامین مالی میتواند جریانهای سرمایه بیشتری را برای سیستمهای غذایی پایدار با استفاده از استراتژیهایی که در سایر بخشها مؤثر بودهاند، تقویت و ابزارهای بدهی جدید مکانیسم های تامین مالی جایگزین را ارائه می دهند، از جمله وام ها و اوراق قرضه مرتبط با پایداری، اوراق قرضه اثرات زیست محیطی، استفاده از اوراق قرضه عواید، و تکنیک های متنوع اوراق بهادار. بنابراین توسعه یک سبد قوی از ابزارهای مالی ترکیبی نیز به ویژه برای سیستمهای غذایی مهم است تا سرمایهگذاریهای خصوصی را برای پروژههایی جذب کند که سطوح بالایی از ریسک را نشان داده و در عین حال پتانسیل بالایی برای تأثیرات مثبت در سیستم غذایی ارائه میدهند. انباشت سرمایه با ادغام زنجیره تامین هم از نظر اجتماعی و هم از نظر مالی مطلوب است، زیرا به کاهش ریسک مالی و اعتباری برای سرمایه گذاران کمک می کند. استانداردهای سرمایهگذاری مسئولانه و رگولاتوری دولتی نقش خود را تا حدی ایفا میکنند که ریسک کسبوکار کشاورزی را تا آنجا که ممکن است در زنجیره تأمین کاهش دهند لذا با مرتبط کردن ادغام زنجیره تامین با کاهش “ریسک” مالی، مشاغل کشاورزی مشروعیت خود را به عنوان ارائه دهندگان امنیت غذایی شرکتی، بطور مستمر با جذب سبد متنوعی از سرمایه و دارایی ها به کمک منابع غیر سرمایه ای بانکها و صندوق های پرمخاطره و ریسک پذیر تثبیت میکنند.