متاسفانه کسانی را نیز به عنوان مشاور در اختیار گرفته بود که آنها نیز درک درستی از سیاست ایران نداشتند. اینگونه بود که آقای همتی که سرمایه ارزشمندی برای کشور به شمار میرفت سوخت و تلف شد. روشن بود ریشه استیضاح به کنشهای سیاسی آقای همتی- عمدتا قبل از سرکار آمدن به عنوان وزیر- بر میگشت و تحولات نرخ ارز تنها بهانهای برای کنار زدن ایشان بود.
اشتباه نخست و بدیهی آقای همتی این بود که توهم داشت در انتخابات 1400 شانس جدی برای پیروزی دارد در حالیکه برای بسیاری از ناظران سیاست در ایران روشن بود که شرایط برای روی کار آمدن آقای رئیسی مهیا شده بود. در چنین شرایطی حمله به آقای رئیسی اشتباه بزرگی بود. ایشان به جای حمله به آقای رئیسی باید روی این امر مانور میکرد که زمانه زمانهای است که یک اقتصاددان میتواند گره از کار کشور باز کند نه یک سیاستمدار (با درستی و غلطی این حرف کاری ندارم). اگر ایشان روی حرفه اقتصاددانی خود تاکید میکرد و اینکه بخش بزرگی از راه حل کشور است حتی میتوانست در دوران آقای رئیسی بر ریاست بانک مرکزی بماند. نه تنها حمله به آقای رئیسی بلکه مانور روی آزادی حجاب اشتباه دومی بود که مشاورانش به ایشان القا کردند و ایشان به سادگی پذیرفت. توهم این جماعت این بود که میتوانند دو قطبی در جامعه ایجاد کنند و با بسیج عمومی ناراضیان پیروز شوند. تقریبا همه پیش فرضهای آنها غلط از آب درآمد.
اشتباه دوم آقای همتی توئیتهای انتقامی پس از انتخابات 1400 بود. نوشتههای افراد میتواند از سر دلسوزی و خیرخواهی باشد یا از روی تمسخر یا مچگیری و یا انتقام. نیت افراد روی قلم شان منعکس میشود. روشن بود که توئیتهای آقای همتی ادامه شیوه انتخاباتی ایشان بود و به همین دلیل نه تنها روی حاکمیت تاثیر سازنده نداشت بلکه در جناح مخالف کینه شدیدی ایجاد کرد.
اشتباه سوم آقای همتی کنشهایشان پس از روی کار آمدن بود. ایشان از همان مراسم تودیع آقای خاندوزی، اشتباهات مهلکی مرتکب شد. ایشان به سادگی میتوانست از زحمات آقای خاندوزی تشکر کند و اعلام کند اقدامات خوب آقای خاندوزی را ادامه خواهد داد و احیانا خطاهای ایشان را اصلاح خواهد کرد. لازم نبود عملکرد دولت قبل و آقای خاندوزی را تحقیر کند و لازم نبود به آقای خاندوزی طعنه زند که حالا برو دانشگاه توئیت بزن!
درس مهمی که آقای همتی نمیدانست این بود که یک سیاستمدار باید طوری رفتار کند که بر تعداد حامیان و موافقان خود بیفزاید نه اینکه کاری کند به بهانه مختلف آدمها خصوصا افراد حاضر در عرصه سیاست از وی دور شوند. کسانی که شیوه سیاستمداری را انتخاب میکنند ترجیح میدهند یک عمر خودسانسوری کنند و حساب شده حرف بزنند. به همین دلیل کم صحبتی از مهمترین شروط موفقیت در سیاست است! من شیوه زیست سیاستمدارانه را ابدا نمیپسندم و دوست ندارم یک عمر خودسانسوری کنم که شاید یک روز شانس رسیدن به قدرت داشته باشم! سیاستمداران دو پهلو صحبت میکنند تا نه سیخ بسوزد نه کباب تا دل همه را به دست آورند اما این شیوه از زندگی با شیوه زندگی علمی و روشنفکری و همچنین شیوه زیست سعادتمندانه سازگار نیست. صراحت بیان و خودسانسوری نکردن برای سلامت روان بسیار مفید است ولی زندگی جمعی به طور کلی و زندگی در شرایط مزورانه موجود مانعی برای تحقق سلامت روان است. یه هرحال چه خوشمان بیاید یا نیاید، این امر مقتضای فعالیت در عرصه سیاست است و هرکس سودای رسیدن به قدرت دارد باید این مقتضیات را رعایت کند.
هنر سخنوری یکی از شروط موفقیت در سیاست است و آقای همتی فاقد این ویژگی بود. مواضع رادیکال نمیتوانست این نقطه ضعف را جبران کند و این نکته ای بود که مشاوران ناوارد ایشان آن را نمیدانستند. آقای همتی همه شروط یک مدیر حرفهای حوزه اقتصاد را داشت اما به عرصه دیگری وارد شد که در آن مزیت نداشت و همین امر موجب شد تا آن توانمندیهای دیگرش نادیده گرفته شود و تحت الشعاع قرار گیرد. به نظر من این امر خسارتی برای کشوری است که از این دست مدیران کم تربیت میکند. من با صراحت علیه استیضاح ایشان مصاحبه کرد و با اینکه به تایید ایشان نیاز نداشتم تلاش کردم که در موقعیت وزارت اقتصاد بماند ولی فایده نداشت. خدا کند دولت از ایشان در مصدر دیگری استفاده کند. به نظرم بهترین جا برای ایشان جانشینی آقای ظریف در معاونت راهبردی است. برای ایشان بهترینها را آرزومندم.