مردم شادی را پشت صندلی کنسرت جستوجو نمیکنند؛ شادی را وقتی تجربه میکنند که سفرهشان پر باشد، اجارهخانهشان کمرشان را نشکند، و نگران قبض آب و برق نباشند.
حالا که کشور با قطعیهای مکرر برق در گرمای تابستان و کمبود آب آشامیدنی در بسیاری از استانها دستوپنجه نرم میکند، مگر میشود با پخش چند آهنگ، لبخند واقعی بر لب مردم آورد؟
واقعیت این است که خنده از دل جامعه وقتی برمیخیزد که چراغ خانهها خاموش نشود، آب در لولهها جاری باشد و نان بر سفره خانوادهها بیاید. وقتی ارزش پول ملی هر روز آب میرود، وقتی یک حقوق ماهانه به اندازه چند روز خرج خانه هم نمیشود، هیچ ترفندی برای سرگرم کردن مردم جواب نمیدهد.شادی مصنوعی که با هزینههای تبلیغاتی و کنسرتهای رایگان ساخته میشود، بیشتر توهین به شعور مردم است تا دلخوشی واقعی.
مردم خوب میدانند که مشکل اصلی در بیکفایتی اقتصادی، مدیریت ضعیف منابع و بیتوجهی به معیشت عمومی است.اگر واقعاً مسئولان به فکر حال مردم هستند، باید به جای نمایشهای مقطعی، فکری به حال جیب خالی مردم، دلار ۱۰۵ هزار تومانی، قطعی برق، بحران آب و گرانیهای روزافزون کنند. وگرنه هر موسیقیای تنها چند دقیقه صداست که در هیاهوی مشکلات گم میشود.




















