در واقع در آستانه سال 2025، امنیت غذایی جهانی به یکی از مبرم ترین مسائل تبدیل شده که میلیاردها نفر را تحت تاثیر قرار داده است. علیرغم پیشرفت های تکنولوژیکی در کشاورزی، تولید غذا در سرتاسر جهان به دلیل دو عامل عمده تغییر آب و هوا و ژئوپلیتیک با چالش های بی سابقه ای مواجه است. بحران های اقلیمی مانند خشکسالی، سیل و دمای شدید چرخه های کشاورزی سنتی را مختل کرده است، در حالی که سیاست های تجارت بین المللی، تنش های سیاسی و درگیری های مسلحانه دسترسی به منابع ضروری را پیچیده تر می کند. این مسائل در هم تنیده شده و ناامنی غذایی را در سراسر جهان، به ویژه در مناطق آسیب پذیر، تشدید می کند. در نتیجه، درک چگونگی تأثیر تغییرات آب و هوایی و ژئوپلیتیک بر تولید غذا برای توسعه استراتژیهای پایدار جهت تضمین امنیت غذایی در آینده ضروری است و در کشور ما باید نسبت به طراحی و تدوین دکترین، راهبرد، سیاست، رویکرد سیاست غذا، حکمرانی غذا و سند امنیت غذایی اهتمام جدی تری نشان داد.
چنانکه برخی کشورها برای ایمن کردن دسترسی به غذا به کشت فراسرزمینی و غصب بیشتر اراضی زراعی هزاران کیلومتر دورتر اقدام کرده اند، مثلا، کشورهای با درآمد متوسط و بالا، مانند کشورهای تولیدکننده نفت خلیج فارس و کشورهای آسیای شرقی، متعاقباً به خرید استراتژیک اراضی یا اجاره طولانی مدت زمینهای کشاورزی و سرمایهگذاری ثروت ملی شان در منابع کشاورزی و زیرساختهای لجستیک در خارج از کشور پرداخته اند.
برخی دیگر هم با تکیه بر منابع آبی – خاکی خویش با افزایش بازدهی، توسعه کشاورزی هوشمند نسل چهارم و استفاده از نوآوری های آگرو تکنیکال، ابتکارات دانش محور، بهره برداری از بذور تراریخته قانونی، و شکوفاسازی پتانسیل اقتصاد آب پایه دریایی-اقیانوسی و منابع جدید غذایی آب محور و برای تعدیل وابستگی و حضور در بازارهای بین المللی، افزایش محدودیت های تجاری و افزایش ذخایر بافر از محل تولید داخل؛ برای ایجاد تعادل مجدد به افزایش خودکفایی داخلی اقدام نموده اند.
بعضی هم با اتکای به لجستیک قوی، ایجاد مسیرهای لجستیکی جدید و پیمان های بین المللی و منطقه ای و ابتکار عمل ایجاد یا تحرک بخشی به “کریدورهای سبز غذایی” به بهبود وضعیت امنیت غذایی در قالب تجارت غذا امکان جدیدی داده اند. این سیاست نیاز به “دیپلماسی غذایی” منسجم دارد. البته الگوهای تجاری و وابستگی متقابل بین کشورها از نظر ظرفیت های غذایی و کشاورزی، روابط تجاری و استراتژی های سیاسی به طور مداوم در طول تاریخ تغییر کرده است. حداقل برای سه دهه گذشته، روند افزایش حجم تجارت بینالمللی و جهانی شدن زنجیرههای ارزش غذا را میتوان مشاهده کرد البته پس از بحران مالی در سال 2008-2009، تغییری به سمت زنجیرههای ارزش بینالمللی کوتاهتر صورت گرفته است که اغلب به آن « زنجیره های نزدیک» میگویند ، در 10 سال گذشته، زنجیرههای تامین جهانی غذا، چندین “تست استرس” داشتهاند که برخی از محدودیتهای زنجیره ارزش مانند “وابستگیهای بینالمللی قوی” را نشان دادهاند، در حالی که برخی دیگر “انعطافپذیری در برابر شوکها” را مد نظرقرار دادهاند. بسیاری از کشورها هم “سیاست غذایی” خود را تغییر داده اند و معنای جامع تری که ابعاد سیاست کشاورزی (محور تولید و مصرف کننده)، تجارت غذا و سیاست های بحران محور را در بر می گیرد را با هدف دستیابی به هدف سیاسی امنیت غذایی باز تعریف نموده اند. این سیاست ها با هم ترکیب “سیاست ملی غذا” را تشکیل داده و در بستر شرایط و مکانیسم ها، نتایج سیستم غذایی را تعیین می کنند. در بسیاری از کشورها هم یکجانبه گرایی اقتصادی و حمایت گرایی از بخش کشاورزی در بودجه های سالیانه شتاب گرفته است و وابستگی متقابل تجاری در حوزه غذا به طور فزاینده ای به عنوان یک مسئولیت توسط دولت های ملی تلقی می شود. تعدادی از کشورها به طور فزاینده ای تلاش کرده اند تا با دنبال کردن خودکفایی، تنوع بخشیدن به منابع تامین غذا و کوتاه کردن زنجیره تامین غذایی، ریسک های امنیت غذایی را کاهش دهند. چون تنوع واردات و کاهش موانع تجاری یک استراتژی انطباقی موثر است. با این حال، این راهبردهای ملی کاهش ریسک ممکن است با توسعه زمینه همکاری اقتصادی بینالمللی، که برای توسعه پایدار حیاتی است، همراه باشد.
تاثیر تغییرات اقلیمی و تغییر چشمانداز منابع پایه
در این وانفسا، تغییرات اقلیمی و تغییر چشمانداز منابع پایه بر تعادل قدرت تولید غذا در سراسر جهان تأثیر گذارده، و غولهای سنتی صادرات غذا در شمال جهانی، توسط قدرتهای کشاورزی نوظهور مانند برزیل، چین، هند و روسیه به چالش کشیده شده اند. بدون شک تغییرات آب و هوا نشان دهنده یک تهدید حیاتی و فوری برای امنیت غذایی است. هیئت بین دولتی تغییر اقلیم سازمان ملل متحد (IPCC) به طور مداوم خطراتی را که تغییرات آب و هوایی برای کشاورزی ایجاد می کند برجسته می کند و خاطرنشان میسازد که افزایش دمای جهانی، الگوهای بارندگی نامنظم و رویدادهای شدید آب و هوایی مستقیماً بر عملکرد محصولات تأثیر می گذارد. به عنوان مثال، دماهای بالاتر می تواند با کوتاه کردن چرخه های رشد و ایجاد مشکل برای بلوغ، عملکرد محصول را کاهش دهد. به طور مشابه، امواج گرمای شدید به سلامت خاک آسیب می رساند و گرده افشان هایی مانند زنبورها را که برای تولید غذا ضروری هستند، می کشد. علاوه بر این، بارندگی شدید یا خشکسالی های طولانی برنامه های کشاورزی را مختل کرده و قابلیت پیش بینی برداشت محصول را کاهش می دهد. یک نمونه واضح از چالش های امنیت غذایی ناشی از آب و هوا را می توان بحران در کشاورزی دیم بررسی کرد. همانطور که بارندگی به طور فزاینده ای نامنظم می شود، کشاورزان با برداشت های غیرقابل پیش بینی مواجه می شوند و جوامع را در برابر کمبود مواد غذایی آسیب پذیر می کند. این روند به آفریقا محدود نمی شود. در جنوب آسیا، کشورهایی مانند پاکستان و هند که از بزرگترین تولیدکنندگان گندم و برنج هستند، چالش های مشابهی را تجربه می کنند. در اینجا، سیلابها و خشکسالیهای مکرر حوضههای اصلی رودخانهها را تحت تأثیر قرار داده است، که میلیونها نفر برای امرار معاش و تأمین غذا به آن وابسته هستند. واضح است که تأثیرات تغییرات آب و هوایی فراتر از مرزها است و بر تولید غذا و در دسترس بودن غذا در مقیاس جهانی تأثیر می گذارد. مهمتر از همه، اثرات میان مدت تغییرات اقلیمی بر سیستم های کشاورزی و غذایی احتمالاً شدید خواهد بود. کشورهای با عرض جغرافیایی پایین بیشتر در معرض خطر هستند، در حالی که عرض های جغرافیایی شمالی حتی ممکن است در موارد خاصی از آن سود ببرند. با توجه به اینکه ناامنی غذایی در حال حاضر در کشورهای در حال توسعه در عرض های جغرافیایی پایین متمرکز شده است، تغییرات آب و هوا ممکن است نابرابری را در مقیاس بین المللی تشدید و گسترش دهد. افزایش فشار بر تولیدات کشاورزی به دلیل تغییرات آب و هوایی نیز ممکن است تنش های ژئوپلیتیک موجود بر سر منابع را تشدید کند. گسترش شکاف ها و تغییر توزیع قدرت مادی به دلیل تغییرات آب و هوایی، پتانسیل ایجاد نقاط اهرمی جدید ژئوپلیتیکی در زمینه تجارت را دارد . مطالعات اخیر نشان می دهد که خطرات آب و هوایی می تواند از طریق شبکه های تجاری کشاورزی منتقل شود و مصرف کنندگان را در هزاران کیلومتر دورتر تحت تاثیر قرار دهد.
خودکفایی غذایی برای همه کشورها امکانپذیر نیست
بواسطه تغییرات اقلیمی سرعت توالی بحران های اکولوژیکی بیشتر شده، سرعت تغییر کاربری اراضی، نشست اراضی، کاهش سطح آب های زیرزمینی ، آلودگی هوا ، فرسایش خاک و بحرانی شدن دشت ها بعنوان واحدهای هیدرولوژیک در کنار محدودیتهای منابع طبیعی، هزینههای بازدارنده یا نگرانیهای زیستمحیطی به این معناست که خودکفایی غذایی برای همه کشورها امکانپذیر نیست. بنابراین رفتن به سمت ایجاد سیستم تجاری پایدار غذا و تجارت به یکی از ویژگی های کلیدی سیستم غذایی معاصر تبدیل شده است. تجارت بینالمللی غذا در این کشورها “یک الزام محیط زیستی” است و میتواند با جلوگیری از فرسایش بیشتر منابع پایه آبی-خاکی و جلوگیری از نابودی ظرفیتهای اکولوژیکی کشور، شوکهای شکست تولید محصولات کشاورزی را در کشورهای مختلف تعدیل کند، و به طور گستردهتری به تعدیل توزیع نابرابر زمین، آب و منابع غذایی در کشورهای مختلف کمک نماید. در حالی که تجارت برای تضمین امنیت غذایی جهانی ضروری است و خواهد بود، بحث های داغ در مورد درجه بهینه آزادسازی در تجارت کشاورزی و همچنین در مورد تأثیرات این سیاست ها بر امنیت و رفاه غذایی جهانی و ملی ادامه دارد. چون، بحران های غذایی، نواقص نهادی موجود در چارچوب نظارتی سیستم تجارت جهانی را برجسته کرد. مقررات سازمان تجارت جهانی همچنان محدودیتهای صادراتی را در مورد کالاهای اساسی مجاز میسازد و تداوم اختلاف نظر بین دولتها مانع از تصویب مقررات جدید برای تنظیم محدودیتهای صادراتی شده است. بی تردید کشاورزی به طور خاص یکی از بخش های تجارتی است که به ویژه در میان کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD)کمتر آزاد شده است، حتی به طور انتقادی، این مباحث در مورد تجارت مواد غذایی به طور مستقیم با رقابت ژئوپلیتیکی بین دولت ها تلاقی می کند. علاوه بر این، غذا و کشاورزی در مناقشات اقتصادی و سیاسی گستردهتر مورد بهرهبرداری قرار گرفتهاند. ممنوعیت واردات غذای غربی توسط روسیه از سال 2014، دلایلی را به کار گرفته است که امنیت ملی را مورد استناد قرار می دهد. در همین حال، تحریم های بی سابقه غرب علیعه ایران و روسیه ، جنگ تجاری بین چین و آمریکا در سال 2018 ، جریان های کشاورزی عادی به ویژه در بخش سویا را مختل کرده و هر آینه با بازگشت ترامپ به قدرت شیپور جنگ تعرفه ها بلندتر شنیده میشود. حال، تجارت مواد غذایی به طور فزاینده ای در درگیری های ژئوپلیتیکی مورد استفاده قرار می گیرد. نمونه چین مثال جالبی است. چین با چالشهای امنیت غذایی فوری و بلندمدت مواجه است. این کشور همچنان به واردات سویا و گندم وابسته است و تغییر عادات غذایی طبقه متوسط باعث افزایش تقاضا برای غذاهای فرآوری شده و پروتئین های حیوانی شده است. در نتیجه، نسبت خودکفایی غذایی کشور از سال 2000 از 93.6 درصد به 65.8 درصد کاهش یافته است و واردات مواد غذایی طی دو دهه گذشته به طور متوسط سالانه 11.4 درصد افزایش یافته است. تغییرات آب و هوایی احتمالاً این چالش ها را تشدید می کند، کیفیت خاک را کاهش می دهد و ظرفیت تولید را محدودتر می کند. چین همچنین استراتژی جامعی را با هدف افزایش قدرت و نفوذ خود در سطح جهانی دنبال کرده است. چین اکنون بزرگترین شریک تجاری بیش از 120 کشور از جمله تقریباً همه کشورهای آمریکای جنوبی است. به عنوان مثال، محصولات غذایی 33 درصد از کل صادرات آمریکای لاتین و کارائیب به چین را در سال 2020 به خود اختصاص دادند. بیش از 140 کشور به عنوان شرکت کننده در طرح کمربند و جاده، برنامه توسعه زیرساخت های گسترده چین، ثبت نام کرده اند، و چین اکنون مالک، مدیریت یا در بیش از 100 بندر در حدود 60 کشور سرمایه گذاری کرده است. چین همچنین از این برنامه برای اجرای پروژه های همکاری سرمایه گذاری کشاورزی استفاده کرده است. چالش های امنیت غذایی چین و سرمایه گذاری های جهانی پیامدهای ژئوپلیتیکی دارند.
خطر افزایش «اختلال در عرضه مواد غذایی با انگیزه ژئوپلتیک»
در نهایت اینکه گزارش اخیر ریسکهای جهانی مجمع جهانی اقتصاد اشاره به آن دارد که چگونه تشدید تنشهای بینالمللی، خطر «اختلال در عرضه مواد غذایی با انگیزه ژئوپلتیک» را افزایش میدهد، بسیار مهم است. چون رقابت ژئوپلیتیکی-علاوه بر اینکه خود امنیت غذایی را تحت تاثیر قرار می دهد- مانع از تلاش برای بهبود گفتگو و هماهنگی، اگر نه همکاری، میان بازیگران مختلف برای دستیابی به هدف ریشه کنی گرسنگی سازمان ملل ( SDG2: Zero Hunger) برای «همه مردم» می شود. به عبارت دیگر، ژئوپلیتیک هم بر امنیت غذایی و هم بر محیطی که گرسنگی صفر در آن دنبال می شود، تأثیر می گذارد. از یاد نبریم که دستور کار 2030 ملل متحد برای توسعه پایدار، 17 هدف بلندپروازانه توسعه پایدار (SDGs) را تعیین می کند که باید تا سال 2030 به آن دست یافت. . اما از زمان تصویب این اهداف در سال 2015، تعداد افرادی که دچار سوءتغذیه هستند در واقع به 690 میلیون نفر در سال 2018 افزایش یافته است که از سال 2014 تقریباً 60 میلیون بیشتر است. کشورهای بسیار آسیب پذیر 18 درصد از جمعیت جهان جهان را تشکیل می دهند و 41 درصد از جمعیت جهان همچنان دچار سوء تغذیه هستند. در سال 2020، بیش از 811 میلیون نفر در سراسر جهان از سطوح بالای سوء تغذیه یا سوء تغذیه رنج می بردند و در آخرین روزهای سال 2024 این رقم همچنان در حال افزایش میباشد. عوامل پیچیده و مرتبطی از متغیرهای اقتصادی گرفته تا محیطزیستی وجود دارد که مانع تلاشهای بینالمللی برای ریشهکن کردن گرسنگی و دستیابی به SDG 2، میشود. با این حال، ناامنی غذایی به ویژه نشان دهنده یک شکست سیاسی برای نظم بین المللی غربی بوده و ژئوپلیتیک یکی از ابعاد مهم این شکست سیاسی است و نشان میدهد که ژئوپلیتیک جایگاه برجستهتری در بحث امنیت غذایی دارد. بنابراین باید به ژئوپلیتیک جایگاه برجستهتری در بحث امنیت غذایی داد و تأثیر آن را در طیف وسیعی از حوزههایی که مستقیماً بر امنیت غذایی تأثیر میگذارند، جستجو کرد. شاید برای بررسی عمق رابطه بین ژئوپلیتیک و امنیت غذایی باید نقاط اتصال آنها را در” وضعیت منابع پایه طبیعی، الگوی ملی تجارت غذا، درگیری های منطقه ای – تعارضات و تغییرات آب و هوایی” با چالش های ژئوپلیتیک گسترده تر تلاقی داد. از نظر تاریخی، شوکهای عرضه در سیستم غذایی منجر به تورم، کاهش قدرت مالی و سوءتغذیه و در برخی موارد به دورههایی از تلاطم سیاسی و خشونت شده است. تلاقی بحرانهای اقلیمی و تنشهای ژئوپلیتیکی هنگام بررسی ناامنی غذایی جهانی ناشی از درگیری اوکراین و روسیه یا حتی حمله حوثی ها به کشتی ها در دریای سرخ و ناامنی در دریای سیاه و فشار چین در تنگه مالاگاه و حضورنظامی دراطراف تایوان نشان داده در جهان امروزپویایی ژئوپلیتیکی حتی یک درگیری منطقه ای میتواند سیستمهای غذایی را در سطح جهان مختل کند و در مناطق دور از مرکز بحران، یک اثر دومینویی ایجاد کند. علاوه بر درگیری ها، اثرات تغییرات آب و هوایی بر منابع آب این مسائل امنیت غذایی را تشدید می کند. با افزایش دما، تقاضا برای آب در کشاورزی افزایش می یابد، در مناطقی مانند خاورمیانه، که کمبود آب در حال حاضر یک نگرانی است، تامین آب کافی برای کشاورزی چالش برانگیز می شود. علاوه بر این، کشورهای بالادست رودخانه های مشترک ممکن است تلاش کنند تا جریان آب را کنترل کنند و تنش هایی را با کشورهای همسایه که برای آبیاری به این منابع آبی وابسته هستند، ایجاد کنند. بنابراین، تغییرات آب و هوایی نه تنها بر دسترسی به آب برای کشاورزی تأثیر میگذارد، بلکه تنشهای سیاسی پیرامون منابع آبی مشترک را نیز تشدید میکند. بنابراین همکاری بین المللی در پرداختن به ابعاد ژئوپلیتیکی امنیت غذایی حیاتی است. کشورها می توانند برای کاهش موانع تجاری و ترویج کمک های غذایی به کشورهای درگیر با یکدیگر همکاری کنند. توافقنامههای تجاری میتوانند امنیت غذایی را در اولویت قرار دهند و مکانیسمهایی را برای جلوگیری از محدودیتهای تجاری بر روی اقلام غذایی حیاتی در زمانهای بحران ایجاد کنند. سازمان تجارت جهانی (WTO) و سازمان خواربار و کشاورزی (FAO) می توانند نقش محوری در تسهیل این تلاش ها ایفا کنند. هنگامی که کشورها برای حفظ زنجیره های عرضه غذای باز و قابل پیش بینی با یکدیگر همکاری کنند، می توانند تأثیر درگیری ها و اختلالات تجاری را بر امنیت غذایی جهانی کاهش دهند. در نهایت، مقابله با امنیت غذایی نیاز به اقدام فوری دولت ها در طراحی سند ملی امنیت غذایی و استراتژیهای بلندمدت دارد. تغییرات اقلیمی و تنش های ژئوپلیتیکی مسائل پیچیده ای هستند که یک شبه حل نمی شوند. با این حال، با اجرای شیوههای کشاورزی هوشمند برای اقلیم و تقویت همکاریهای بینالمللی، جامعه جهانی میتواند در جهت ایجاد یک سیستم غذایی انعطافپذیرتر تلاش کند. تنها از طریق تلاشهای مستمر برای کاهش این چالشها میتوان امیدوار بود که اطمینان حاصل شود که همه مردم، دسترسی مطمئن به غذا دارند.