عوامل اقتصادی واقعی کاهش اعتماد به ثبات آینده اقتصادی و پول ملی، تورم وارداتی بیشتر، افزایش تقاضای ارزی و موسسات ذخیره ارزش، اثر پیشخور شدن برخی از تأثیرات آن – مثل کاهش صادرات نفت، اختلالات مالی، دشواری در مبادلات بینالمللی ممکن است از همین حالا در قیمتها منعکس شوند. بهعبارتی، فعالان بازار طلا و ارز، از قبل موقعیتهایی میگیرند تا در صورت وقوع بدتر شدن اوضاع، ضرر کمتری متحمل شوند.
کاهش سرمایهگذاری خارجی و خروج سرمایه، محدودیت در واردات طلا یا تأمین تجهیزات مرتبط، ترس از بیثباتی و کاهش ارزش داراییهای ریالی، جو روانی بازار و رفتار گروهی، انتظار برای صادرات نفت پایینتر و شرایط بدتر مالی…
اما یک نکته مهم از ابتدای ورود واژه برجام به ایران وجود داشته ما با یک مشکل بزرگ مواجه بودیم و اون هم اطلاعات ناقص، شایعهپراکنی و عدم قطعیت در نبود شفافیت در اطلاعرسانی رسمی…
اطلاعیهها و اظهارنظرهای مسئولان مذاکرهکننده اون موقع، غالباً کلی، مبهم و چندپهلو بودند الان وقت نبش قبر نیست ولی قطعا به غیر از دوستان مذاکره کننده و تیم فنی و حقوی چند نفری هم توی چندتا دانشگاه به درد بخور رفتن تحصیل کردن، بهتر بود همون موقع شفافتر و با مشورت بیشتر برای یک کشور تصمیم گرفته میشد، همین کمبود شفافیت باعث شد که فضای عمومی به سمت منابع غیررسمی و بعضاً غیرقابل اعتماد برای دریافت اطلاعات سوق پیدا کند همین با عث شد تا عدم قطعیت در جامعه افزایش پیدا کنه افکار عمومی که درگیر مشکلات اقتصادی روزمره بودند، برای آینده معیشت خود به نتایج مذاکرات وابسته شده بودند. انتشار خبرهای ضدونقیض موجب شد مردم نتوانند تصمیمهای اقتصادی مطمئنی بگیرند؛ مثلاً سرمایهگذاران و حتی خانوادهها بین خرید ارز، طلا یا صبر برای کاهش قیمتها مردد بودند. این عدم قطعیت در نهایت به رفتار هیجانی بازار منجر شد؛ نوسانات شدید ارز و طلا در همان روزهای اول مذاکرات بازتاب همین بیاطمینانی بود. که امروز هم شاهد همان رفتار ها بر اساس گذشته تاریخی واژه برجام و تحریم ها هستیم




















