خاورمیانه را نمیتوان تنها با نقشههای جغرافیایی فهمید این منطقه بیش از هر چیز به صفحهای از شطرنج شباهت دارد مهرهها ایران اسرائیل ترکیه و عربستان درگیر نبردی بیپایان و گاه خشونتآمیز در برابر هم صفآرایی میکنند اما بازی هرگز به کیشومات ختم نمیشود چرا همانگونه که ضربالمثل میگوید مهرههای سیاه و سفید دشمنان خونیاند اما دستهایی که آنها را حرکت میدهند دوستان صمیمی هستند

این دستها عبارتاند از قدرتهای کلان جهانی و شبکههای اقتصادی–نظامی ایالات متحده آمریکا با حضور نظامی در خلیج فارس حمایت از اسرائیل و کنترل شاهرگ انرژی قواعد هژمونی خود را در منطقه حفظ میکند روسیه پس از بحران اوکراین حضور در سوریه و روابط استراتژیک با ایران را تقویت کرده تا پایگاه مدیترانهای خود را تثبیت کند هماهنگی محدود با اسرائیل در آسمان سوریه نمونهای از مدیریت همزمان رقابت و همکاری است چین از مسیر اقتصادی و دیپلماسی وارد میشود قرارداد ۲۵ ساله با ایران و میانجیگری در آشتی تهران–ریاض نمونهای از نفوذ نرم در نظم منطقهای است کمپلکس نظامی–صنعتی جهانی از هر شعله جنگ سود میبرد و نقش دستهای پنهان را در ادامه بحرانهای منطقهای بازی میکند
نکته تازه این است که دستهای پنهان نه تنها دشمنی مهرهها را کنترل میکنند بلکه آن را به منبع قدرت خود تبدیل میکنند دشمنیها در حدی شعلهور میشوند که بازی ادامه یابد اما صفحه شطرنج نسوزد این زاویه دید ایدهای نوآورانه در تحلیل خاورمیانه ارائه میدهد بحران مزمن بهعنوان سرمایه استراتژیک دستهای پنهان قدرت

پیشبینی آینده تقابل ایران و اسرائیل به سطح جنگهای سایه محدود خواهد ماند زیرا قدرتهای کلان اجازه شعلهور شدن جنگ تمامعیار را نمیدهند خلیج فارس شاهرگ انرژی جهان باقی خواهد ماند اما چین و روسیه سهم بیشتری در امنیت و نظم منطقهای طلب خواهند کرد ترکیه و عربستان در مسیر ایفای نقشهای مستقلتر حرکت میکنند و بازی به سمت نوعی چندقطبی مدیریتشده درونمنطقهای حرکت میکند بنابراین آینده خاورمیانه نه جنگ تمامعیار خواهد بود و نه صلح پایدار بلکه یک بحران مزمن مدیریتشده پیشبینی میشود بازیای پرهیاهو اما با قواعدی نانوشته که تنها دستان پنهان قدرت از آن آگاهاند




















