جناب آقای عارف
اظهارات اخیر شما در شورای عالی سینما درباره ضرورت بازگشت هنرمندان ایرانی خارج از کشور، بار دیگر یکی از حساسترین موضوعات فرهنگی چهار دهه اخیر را به کانون توجه آورده است. شما با تأکید بر نقش سینما در انسجام اجتماعی و روایت ملی، بر بازگرداندن هنرمندان به وطن پافشاری کردید. اما یک پرسش جدی همچنان بیپاسخ مانده است: چه ضمانتی وجود دارد که این بازگشتها به سرنوشت تلخ حبیب منجر نشود؟
تجربههای تلخ دیروز، پرسشهای امروز

• حبیب محبیان: در سال ۱۳۸۸ با امید فراوان به ایران بازگشت، اما هرگز مجوز اجرای کنسرت نیافت. بازگشتی موفق اما فعالیتی ناموفق؛ رؤیایی که در زندگیاش برآورده نشد.

• بهروز وثوقی: همچنان در پشت مرزها ماند؛ به گفته مسئولان به دلیل «مسائل شخصی و حقوقی»، اما در عمل بدون امکان بازگشت.

• معین و مارتیک: بارها اعلام شد که بازگشتشان بلامانع است، اما فعالیتشان نیازمند «بررسی جداگانه» است؛ ابهامی که عملاً آنها را در بلاتکلیفی نگه داشته است.
این نمونهها نشان میدهد که دعوت سیاسی بدون ضمانت اجرایی، اعتماد عمومی را بازسازی نمیکند.

ماجرای همایون شجریان؛ وقتی مجوز هم تضمین نیست
موضوع تنها به هنرمندان خارجنشین محدود نمیشود. در داخل کشور نیز نمونههایی دیدهایم که نشان میدهد داشتن مجوز به معنای امنیت فعالیت نیست. لغو ناگهانی کنسرت همایون شجریان با وجود دریافت تمامی مجوزهای رسمی، نشانهای آشکار از بیثباتی و دخالت عوامل غیرشفاف در روند فعالیت هنرمندان است.
وقتی حتی چهرهای محبوب و ریشهدار همچون شجریانِ جوان از چنین سرنوشتی در امان نمیماند، چگونه میتوان از معین، مارتیک یا دیگر هنرمندان خارج از کشور انتظار داشت که با آسودگی خاطر به وطن بازگردند؟
مطالبه روشن جامعه فرهنگی
آقای عارف، اگر دولت چهاردهم قصد دارد سیاستی تازه و متفاوت در پیش گیرد، مردم و هنرمندان خواهان این ضمانتها هستند:
1. چارچوب قانونی شفاف برای بازگشت و فعالیت هنرمندان؛ نه وعدههای کلی و غیرقابل پیگیری.
2. سامانه رسمی که نه فقط بازگشت، بلکه مجوز فعالیت هنری را بهصورت شفاف و قابل استناد پیگیری کند.
3. پاسخگویی نهادهای مسئول؛ وزارت ارشاد باید تضمین کند که بازگشت به معنای خانهنشینی هنرمند نخواهد بود.
4. تمایز میان شعار و عمل؛ اگر حمایتها صرفاً در سطح سخن باقی بماند، نتیجه آن بیاعتمادی گستردهتر خواهد بود.
جناب آقای عارف
دعوت شما میتواند نقطه آغاز فصل تازهای در رابطه میان حکومت و هنرمندان باشد. اما جامعه فرهنگی منتظر است بشنود:
چه ضمانتی وجود دارد که بازگشت، به معنای زندگی و فعالیت با عزت در وطن باشد، نه تجربهای تلخ همچون حبیب یا لغو ناگهانی همچون ماجرای همایون شجریان؟
این پرسش امروزِ هنرمندان و مردم است؛ پاسخی شفاف و قاطع به آن، میتواند سرنوشت این دعوت تاریخی را تعیین کند




















